کامی یوسفی كارما

سوختی لابه لای خاطرات،
خستم از حال و هوات، کاری ندارم باهات،
چقد میکشه یه آدم من که کارماشو پس دادم
فکره تو هنوزم هست با من، بری نمونه لا اقل،
آخه درده بی درمونی تو، منو کشتی ببین کاراتو،
این زندگی نیست که ببین، بعد از این هر چی که شد پای تو
درده بی درمونی تو، منو کشتی ببین کاراتو
این زندگی نیست که ببین، بعد از این هر چی که شد پای تو
یه جا دیگه ما گیریم، که از همدیگه سیریم
سره هیچ و پوچه دنیا، از همدیگه دلگیریم،
اگه یه روز و روزگاری دلت تنگ شد شاید همو ببینیم ، شاید همو ببینیم
یه جا دیگه ما گیریم، که از همدیگه سیریم
سره هیچ و پوچه دنیا، از همدیگه دلگیریم
اگه یه روز و روزگاری دلت تنگ شد شاد همو ببینیم ، شاید همو ببینیم
میدونستم بودم انتخابه اشتباهت میدونم رابطه ی منو تو یه اتفاقه،
یه تجربه ی تلخه واسه من، ولی بدون تا آخره عمر به یادتم
میدونم خسته شدی میخونم از نگاهت، مشکلی نیست اینم از بخته بده مائه
هیچوقت نخواستم برقصی به سازه من، نخواستم واست یه رفیقه نیمه راه بشم،
درده بی درمونی تو، منو کشتی ببین کاراتو
این زندگی نیست که ببین، بعد از این هر چی که شد پای تو
یه جا دیگه ما گیریم، که از همدیگه سیریم
سره هیچ و پوچه دنیا، از همدیگه دلگیریم،
اگه یه روز و روزگاری دلت تنگ شد شاید همو ببینیم ، شاید همو ببینیم
یه جا دیگه ما گیریم، که از همدیگه سیریم
سره هیچ و پوچه دنیا، از همدیگه دلگیریم
اگه یه روز و روزگاری دلت تنگ شد شاد همو ببینیم ، شاید همو ببینیم