نوید آبان 28

از چی می‌ترسید دلت
که چشماتو رو من میبستیش
درد تو چی بود
قلبه کشتو مردمو راحت شکستیش
پاپیچ عشقت جز منه ساده بگو واقعا کی بوده
خوش باشی اما تو یه روز میفهمی که حسم چی بوده


صافو صادق مثله یه آینه میگفتم
من بدونه عشقه تو ازپا میفتم
من شدم خاکیو زخمی عیب نداره
واسا شاهد ببین من را میفتم
جوش میگره استخوانایه شکستم
مثله قبلش میشنو جا میفتن
تو یه روز که چارتا موت رنگ برف شد
تازه میفهمی که من چیا میگفتم


بازیچه خیابونا کردی منو
دوسداشتی آخرا فقط لج کردنو
احساس و منطقت شد بچگونه
شد که یهو گفتی به من دیگه تمومه
عیبم نداره من میگم قسمت نبوده
با اینکه بینمون‌و تو دیوار کشیدی
از من یه پل ساختی برا روزای بهتر
روزای بهتر که رسید از من بریدی