سالار محمدی نزار دور بمونیم از هم

من میدونم که توام درگیرمی و دل تو میخوادم
میدونم که بدجوری توی سرت افتادم
نمیگی اما چشات حرف میزنه با آدم
من میدونم که دلت میخوادو دوست داری بهم فکر کنی
یا مدام حرف بزنی با یکیو اسم منو ذکر کنی
دوسه روز که بی خبر میشی میوفته تو سرت بیای منو چک کنی
نزار دور بمونیم از هم مخفی نیس حسه تو از من
وقتی میتونی که باشی چرا دور بمونیم از هم
رها کن احساستو از پشت غرورت
تا جون بدی به ماهی گیر کرده به تورت
دل از دریا بریده چون داره قبولت
پس نزار که اذیتش کنه غم نبودت
مرداب تو رو ترجیح دادم به صد تا دریا
سرمای تو رو ترجیح دادم به صد تا گرما
پاک میشه وقتی هستی همه غما و دردا
قشنگه واسم شروع شه با تو از نو فردا