شاهد و آریامهر خودت

زندگی ی صفحه ی شطرنجه، ت هم سربازع خودتی و هم شاه خودت ،
ولی فقط ی نفر انتخاب میکنع ک کی شاه باشع ، خودت
---------------------------
Vers 1
خواستم بشم یکی مثل خودت !
یه چی بدتر از نصف خودت ! ... یچی
میگه پشتته حاجی
ولی پاش برسه میخواد بزنه نصفت کنه ! ...نامرد

کسی نمیفهمه دلت چی می خواد
هر چی بهت میدن ، دلت نمیخواد
دلت میخواد دل همه رو بزنی
ولی دل خودت زدس ، پ دلت نمیاد ... نمیفهمن

اره همینه بازی
تو تو پر غو خوابیدی ولی اوضاع ما چی
حروم زادع ها از جیبمون زدن طوری ک
ی عمرع موندیم تو رویای ماشین

تف به ذوقای فیک الکیم ...تف
تف به این زمونه ک خیلی عقبیم ...تف
تو قفس بودیم تو قفس می‌خونیم
همونطور ک تا اینجای راهو اومدیم


‌..........
Vers 2
ساختم ولی رو آب ساختم
زمین خوردم تا بتونم رو پام وایسم
شبا باریدم ، دریا شدم
اینقد طوفانیم ک میتونم کولاک باشم

توی جمعی ولی حواصت پرتع ...پرت
نمیدی ب کسی دس با دستای سردت ...سرد
نا خدای با خدا ک کشتیات غرقع ...غرق
میزنی می‌نویسی رو در دیوار حرفتو

دل تنگم واسع بچگیام
منو نقاشی کردن با رنگ سیاه
منو جوری زنده سوزوندن
ک مجبورم ب روزی سوزوندنع چن تا سیگار ...

تابشع تاریکی از روزنه ی امید
اینقد شکل دادن بمون شبی ذوذنقه شدیم
ب دوزاریا دورم لقبع رفیق دادم
ک الان پشتمو میخارونم با خنجرای خودی


............
Vers 3
خوب میشه حاله دلت کم کم
نمکای زخمتم میشن مرهم
خودت باید خودتو دستشو بگیری تا
تو ادمع توی آینه خنده رو ببینی ...خودت

نذار کسی ازت نفسو بگیرع ...نذار
زندگی رو از قله ی امید ببینش ...ببین
میگن تَهِ شبع سیه سپید است
یا تو روزگارع روشن‌ یا تو کفنع سفیدت

ی چشم ب جلو ی چشم زیر پات
کع نشع چپه روی سرت همه ی رویاهات
دیوار دیدی مشتع رو بذار ، پر سروصدا
ولی بی صحبتو نگاه گله فرصتو بکار ...بکار

آره بکار گل انگیزه رو
بکوب تو فکش اگه زرو هرکی زدو ... بزن
مار سمی ام خوش خطو خاله
پس همیشع پی چیز رنگین نرو ...ن

بزار بریزن بیستا ب بیستا
بزار بترکن تا بگن نیست راهش اینکار
تو عکسا زیاد پیدا نیستم همش
پلن میریزم تا بشم مرد قاب این سال