برمودا کوچه و بازار

کوچه و بازار
آدمای بیکار
یه مشت ردی و بیمار
این یعنی یه شعر معنی دار
ای خدای عشق سلام
ای ورای عشق سلام
میرسونی ب من با چشم کلام
مینویسم باهات یه شعر کلان
میدونی وجود داره دو تا جهان
یکی واسه روز یکی واسه شباس
انقده خوبه شبای من
روز بعد ندارم هوش و حواس
تعداد چشمات چند تاس دوتا
چپ مال شیطان راس مال خدا
حق انتخاب یه بحث جداس
چشمای من گیرنده ی صداس
چشمک بزن حقیقتو ببین
چشماتو واکن دروغ واضحه
جفتشو ببند بصیرتو ببین
شعرو میکنه توی عروج نازلش
میدونم نورا چشتو میزنن
میدونم صدامم رو مخته
میدونم حقیقت آزار دهندس
ولی تازه اولین پکته
به دوتا چشمای من خیره شو
بر روح تعادل چیره شو
چپ روبروی راست
راست روبروی چپ
با عدالت خودت سنجیده شو
میخوای یه دوتا تصویر بدم بت
روح تو به یه زنجیره وصله
زنجیره ای که نهایت نداره
این مجموعه بی حد و مرزه
حد و مرزتو رعایت کن
ب درون خودت دخالت کن
روحت مث کاغذ سفیده
روح خودتو عبادت کن
نزار ب هیچی مجبورت کنن
نزار هیچ جوره سرکوبت کنن
من میتونم با همین موزیک
لیلا ندیده مجنونت کنم
منی ک میبینی منتظر طلوعم
منتظر خورشید پشت کوهم
تمامه تمامه تمامش کردم
آخه هنو نرسیده وقت شروعم!
کوچه و بازار
آدمای بیکار
یه مشت ردی و بیمار
این یعنی یه شعر معنی دار
میگن این دنیا بازیه
هدفم آگاه سازیه
هر کسی که حکم صادر کرد
از کجا معلوم قاضیه
یکم اکسیژنو حس کن
بشین شعر منو حفظ کن
من این شعرو ننوشتم
بگو کی نوشته این تکسو
ضلع چهارم مثلث
براتون میشه مشخص
هر وقت خدا رو فهمیدین
برمودا اونوقت یه مربعست
شعرام ایرانو میسازه
تو کلماتم کلی رازه
من یه جا بند نمیشم آخه
پرواز واسم نیازه
دیگه جنگ و خونریزی بسه
بریم یکم تو حالت خلسه
باید بپری از بلندی ها
اگه میخوای بریزه ترست
سائقه زد توی سرم
میگن که من کور و کرم
سلاحمو گرفتنو
من موندم و شعر و قلم
نبضت دیگه نمیزنه
پروندت رو میزمه
تو میری مرحله ی بعد
مرگ مثل غریضمه
کوچه و بازار
آدمای بیکار
یه مشت ردی و بیمار
این یعنی یه شعر معنی دار
میگن این دنیا بازیه
هدفم آگاه سازیه
هر کسی که حکم صادر کرد
از کجا معلوم قاضیه
یکم اکسیژنو حس کن
بشین شعر منو حفظ کن
من این شعرو ننوشتم
بگو کی نوشته این تکسو
ضلع چهارم مثلث
براتون میشه مشخص
هر وقت خدا رو فهمیدین
برمودا اونوقت یه مربعست