منصور پیرهادی بغض

ایندفه تیزم شدم خارت
نمیره اصلا تو کتم کارت
منم همیشه طلبکارت
موندن کنارمم دیگه خطر داره
یه صورت غمگین خط رو پیشونی
بغض من یعنی پرنده بی نشونی
با خاطراتت منو پای دار میکشونی
با کارات منو مثل آب میجوشونی

صدام در نمیاد چون پر بغضم
هنوزم‌ همون آدم تخسم
هی خوبم هی میگیره غصم
زیاد خوب بودم الان برات لوسم

اونی که الان بی خبر از منه
میگفت ول کردن دستات قدقنه
میگفتم نیمه من نیست خود منه
حالا بغض منو شکونده جلو همه
بغض من یعنی حال اون شبت
که فقط با من اومد پایین تبت
بغض من یعنی دعا کردن برات
که هرکاری باهام کردی نیاد سرت

صدام در نمیاد چون پر بغضم
هنوزم‌ همون آدم تخسم
هی خوبم هی میگیره غصم
زیاد خوب بودم الان برات لوسم

یه شبایی توام میگیره بغضت
نمیتونی قایمش کنی زیر فیس تخست
از نبودم یه روز میشکنه بغضت
آشتی نداریم دیگه بنداز دور گل رزتو
نبودیم من همه جا دادم پزتو
از تنهایی در نمیارم کسی جز خودتو
ولم کردی بی خبر بدی پزتو
من شهرو بهم ریختم هربار با بغض تو

صدام در نمیاد چون پر بغضم
هنوزم‌ همون آدم تخسم
هی خوبم هی میگیره غصم
زیاد خوب بودم الان برات لوسم

بغضت همیشه بغضمه
تهش همون که من گفتمه
برو دوراتو بزن دختر هی
منم میمونم منتظرو مضطرب