مسعود فروزانفر پرتاب

شبای بعد از تو شبای دل مردن
کابوس بی خوابی شبای غم خوردن
بدون تو مرزی ببن من و غم نیست
غم فراق تو برای من کم نیست
پرتاب میشم بی تو به هر چی بی تو هست
به هر چی که راهو روی نفس میبست
پرتاب میشم بی تو رو رختخواب سرد
خوشکیده رگهام از این التهاب سرد
تو بی من آزادی من بی تو دربندم
به حجم این ماتم بی وقفه میخندم
من بی تو تعبیر هر خواب ناجورم
نزدیک هر بغضی از دلخوشی دورم
پرتاب میشم بی تو به یک اتاق تنگ
به زخم تنهایی به خون بی رنگ
پرتاب میشم بی تو به آخرین لحظه
به درد بیداری درست همین لحظه