شکرین زندان چشات

تو از عشق دلم سیری
ولی دستامو میگیری
دلم پر میشه از عشقت
حتی تو اوج درگیری

دلم لبخند تو میخواد
وقتی قلبم پریشونه
حواست باشه دنیاتو
همین دردا نسوزونه

«هنوزم عاشقت هستم
کنار تو دل آشوبه
بازم هجوم تنهایی
به سینم مشت میکوبه

می سوزم از غم دوری
بی تو دنیا غم انگیزه
تو رفتی درد بی تابی
توی این سینه میریزه
چیزی از روزای خوبمون نموند
ببینم عکستو بعد حموم
بیای و لش کنی تو بغلم
میخورمتو نمیشی تموم
حالا چی حال تو بی منم خوبه
برگردیم خونه یا که نه زوده
کجایی کنم موهاتو من شونه
بوسه رو لبات یا روی گونه