مسعود مالمیر هیتلر نازی

نازی شدم دیگه تو‌ ، خود هیتلری
توو صف ارتشت چه خوبه زندگی
چه عاشقانه ها بین من و تو بود
هوا ، هوای جنگ پر از غبار و دود

چه قدر جدی بود بند پوتین هامون
پاهام نمی رفتن باروت بود اون بیرون
تو مثل فرمانده تو بدتر از هیتلر
دلی رو کُشتی که همیشه بود حاضر

برای تو جنگید برای تو مردم
برای تو تنها من و دلم با هم
اضافه شد تاریخ به دفتر ماتم
تو هیتلر نازی من لندن پر غم

اومد به سوی من ارابه های مرگ
کُشتی منو این بار در زیرسقف ارگ
من عاشقت بودم کُشتی منو اما
در زیر پوتین هات بی یاور و تنها