بهمن مثل قبلنا

هنوز میخوامت مثل قبلنا
میخواستم منم یه روزی آسمون آبی
تاریکی شب مال همس
ولی ما روز شبمون تیره تاریک
میخوام بخوابم فقط یه شب مثل قبلنا
صبحش بیرون رفتنا
گل کوچیک
به زور خونه رفتنا
بالا پشتبوم آب دون کفترا
آرزو بعد دیدن یه شهاب
شوق ذوق وقت باریدن بارون
دوچرخه بود که بعد بارون میچسبید
دلمون بعد یه صاعقه میلرزید
چه زمستونا ک ب بهار می‌ارزید
برف میومد تو حیاط میرقصید
درب خونه در زدیم فرار کردیم
پای تیله بازی خودمون هلاک کردیم
زنگ تفریح بود ا مدرسه فرار کردیم
میخوام دوباره خاک بازی کنم با همسایه سر بازی دعوام بشه
اونقدر تو پارک بازی کنم ک شب تو خونه با مامان دعوام بشه
روزه عید مامان بیا
سبزه عیدمون رسیده
چند ساله روزا دیگه نمیزنه سپیده
بابا میاد خونه ولی جای بستنی میگه
قبض برق آب رسیده
دیگ تو گلدون گل سبز نمیشه
یه جوون که تا راه میره خسته میشه
تا میشینه یه بهمن حبس کش میکنه
یکی میبینه میگه حال نشئگی‌شه
ولی نمیدونن تو جوونی غم خورده
پسری ک دیگ غروب میخواد
هر روز ب یاد عروسکش ولی عروسک صاحبش تا طلوع بیدار
همه جا بهش میگن مریض بی‌حال
مثل دیوونه ها مدام میگه چشماش ببینم
فقط یه بار دیگه دلم میخواد گونش بگیرم
واسه صداش بمیرم
منم دلم میخواست حالم خوب باشه
تو اون کاری که پا میزارم نون باشه
مگه من خواستم بی‌اعصاب باشم
زندگی راحتی نبود ک بخوام خوش اعصاب باشم
تو خونه ای که همش دعوا بود
گوشام میگرفتم
ولی خب چشم وا بود
یه روح خسته میرفتیم هرجا بود
مثل سگ دویدیم ولی درجا بود
یه نسل با افسردگی که هرجا بود
تو هر راهی یهو وسط راه درجا موند
دست گذاشت رو شونه یه پیر مرد گفت
جای بهمنتون پشت دستا موند
رو صورتمون هنوز جای دستاتون
فرق سن من با تو تو شصت ساله
بعد یه اشتباه ۴۴ ساله
چرا فرقی نداره تفریح من با تو
چرا بی‌کاری واسه امثال منه جا تو
بگو کی جوابگوی روح خستمه
خدایا خسته شدم د دیگه بستمه
تنها دل خوشی شبا فکر ب گذشتمه
کی گفته مرحم درد ب گذشتنه
کبدام نا ندارن
اونقدر مستم ک با فردا کار ندارم
پیک پر کن یه نخ دیگم بهم بده
با این که یه ذره هم جا ندارم
صبح تا شب بود دغدغم ک کجا برم
الان الو میای بیرون حال ندارم
میخوام یه بار دیگه گل کوچیک بزنم
تا وقتی بردم ا خوشحالی بال درارم
شیشه های نوشابه رو بزنیم ب هم
ب هم قول بدیم رفاقت نزنیم ب هم
تو گرمای ظهر نوشمک نصف کنیم
تا شب بشینیم یه دل سیر حرف بزنیم خوابم
پسرک بزرگ شده اینا همش خواب بود
پسرم نا ندارم بلند شو باید بری کار زود
پول نداری ۲ سال دیگه میخوای جای خواب
میخواستم نشد
هرکار کردم که وایسم نشد
پیر میشیم ولی باید ببینم تهشو
اینا کابوس بود من آیندمو میسازم
یه روزی میبینم ک آخرش اونا بازیرو میبازن