میلاد مقیمی تو میدونی

تو میدونی ولی بارون نمیدونه
که از دست تو و کارات دلم خونه
تا این لحظه همین جوری گذشت اما..
همیشه که همینجوری نمیمونه
تو نیستی وخیال تو هنوزم هست
مثل ماهی که گاهی توی روزم هست
همون اندازه که عاشق شدن خوبه
همون اندازه گاهی سینه سوزم هست
پس نگو پس میدی هر چی که داری ازم
از این حرفای پوچ تو خالی نزن
برو هر جا که عشقشو داری اصلا
ولی یادت باشه چیکار کردی
تو میدونی چقدر دیوونگی کردم
همین که با تو یک عمر زندگی کردم
تو میدونی ولی هیشکی نمیدونه
که من واسه تو هر کاری بگی کردم
سکوت آخرین دیدارو یادت هست
دلیل اون همه اسرارو یادت هست
تو گفتی عاشق و بیمار فرق دارن
هنوز اون عاشق بیمار و یادت هست
پس نگو پس میدی هر چی که داری ازم
از این حرفای پوچ تو خالی نزن
برو هر جا که عشقشو داری اصلا
ولی یادت باشه چیکار کردى