محمد تقی نژاد نامیرا

ما مثل هم نبودیم اصلا نه نه نه
عمرا بخوام شبیه شما شم من نه نه
تو زورتو بزن که زورکی میرسی مرتیکه!
تلاشتو بکن با هرچی میتونی با هرکی که…
حتما میرسی حتما حتما میرسی حتما
پشتم پل شکستست حتما میرسی حتما
دستای پدر خون بود چشای مادرم رود بود
تو فکر برادرم رویا حتما میرسی حتما
*حتما میرسی حتما نه نه نه
حتما میرسی حتما نه نه نه
حتما میرسی حتما
حتما میرسی حتما
یه روز آفتابی از خواب پریدم
جلوی آینه مومو یه وری کشیدم
خوشحال بودم که هنو تورو دارم
تو این وضع بد مالی مشکلات و کارم
زنگ زدم بهت گفتم کجایی
گفتی زنگ نزن دارم میام
رسیدی پیشم کیفت رو میز اخمات توهم
بهت گفتم عشقم تورو دارم نیاز
دستاتو از دستم کشیدی یه جوری که
یه جوری گفتی شدی غریبه برام
ازت خواهش کردم بمونی کنارم
کلی حرف برات دارم زیاد
من یه کارگر زاده ام
از این جامعه پس افتادم
هرچی رشته کردم پر کردن
جلو چشمام خون تو شیشه کردن
من هرچی سعی کردم
با کلی کمبود،عمرو سر کردم
جلوت شاد بودم تو خونه غمگین
تا نفهمی که من خوده دردم
نه بدو برسی
نه حتما میرسی
نه نه دیگه نمیشه
نه نمیتونی خوابشو ببینی
نه خوبه که برسی
نه حتما میرسی
نه سعیتو میکنی ایشالله بتونی
من ته خطم
حتما میرسی حتما
حتما میرسی حتما
حتما میرسی حتما
حتما میرسی حتما